Tuesday, January 20, 2009

مدیریت علمی

مدیریت، فرآیند به كارگیری موثر و كارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه ریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امكانات، هدایت و كنترل است كه برای دستیابی به اهداف سازمانی و براساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می گیرد.● علم، هنر یا حرفهواقعاً درباره مدیریت چقدر می دانیم؟ دانش مدیریت تا چه حد علمی است؟ مدیریت علم است یا هنر؟بخشی از دانش مدیریت را می توان از طریق آموزش فرا گرفت و بخش دیگر را ضمن كار باید آموخت و در واقع بخشی را كه با آموزش فرا گرفته می شود، علم مدیریت و بخشی را كه موجب به كار بستن اندوخته ها در شرایط گوناگون می شود، هنر مدیریت می نامند. به دیگر سخت علم دانستن است و هنر توانستن. از آنجایی كه مدیریت با عواملی همچون پول، مواد، محصولات، خدمات و كاركنان كه پیوسته در تغییرند سر و كار دارد، پیش بینی درباره آن ها دشوار و انطباق آن ها با معیارهای علمی مشكل است. با این همه همواره شاهد تلاش مستمر صاحب نظران در جهت علمی كردن مدیریت هستیم... امروزه اگر چه مطالعات انسان شناسی، بعضی از صاحب نظران غربی را متوجه این امر كرده است كه در تحلیل های «مهندسی انسانی»، انسان را تنها به عنوان یك عامل صرف محسوب نكنند، اما متأسفانه همچنان صدای خرد شدن «ارزش های الهی انسان» در لابه لای چرخ های ماشینیسم غربی و شرقی طنین انداز گوش تاریخ است. یكی از پیامدهای مهم درهم ریخته شدن نظام ارزشی غرب، حاكم شدن مكتب اصالت نفع بر روند فعالیت های اقتصادی و تولید است، معتقدین به این مكتب یك عمل را تا آنجا درست قلمداد می كنند كه برای فرد یا افرادی، بیشترین خوشی و آسایش را به وجود آورد. به بیان دیگر ملاك درستی یك عمل را كه همانا انگیزه آن می باشد بی بها جلوه داده اند. بدیهی است در این مكتب میزان درستی نتیجه بستگی به میزان «سود دهی» آن دارد.بدین سان این تمدن بعد از انقلاب صنعتی به یك تمدن سودانگار تبدیل شد و در نتیجه زندگی بشر در غرب، صحنه رقابت تمام عیار «سود محوری» شده است. روشن است كه اصول مدیریت حاكم بر چنین جوامعی را نمی توان «مطلق» پنداشت و یا كاربرد تمامی آن اصول را در جوامع مختلف مجاز دانست. اگر چه به كارگیری «تئوری های مناسب» مدیریت خالی از اشكال است.گروهی علاقه مند كه شم بازرگانی یا صنعتی دارند، با كمك هم فعالیتی را به منظور تولید محصولی خاص و بازاریابی برای آن آغاز می كنند و براساس كار اولیه، هر یك بر حسب توان خود مسوولیتی را به عهده می گیرند. هرگاه با مشكلی روبه رو شوند به طور غیررسمی و از طریق رابطه مشكل را حل می كنند و در نتیجه تلاش مستمر این عده، محصول تولید و به فروش می رسد و سبب رشد سازمان می شود. اگر چه معمولاً بنیانگذاران- كه بر سازمان تسلط كاملی دارند- از فعالیت های مدیریتی گریزانند، اما غالباً خود را ناخواسته زیربار مسوولیت های مدیری می یابند و بدین ترتیب بحران رهبری سازمانی رخ می دهد.● چه كسی می تواند سازمان را از سردرگمی و ابهام خارج سازد و مسایل مدیریتی آن را حل كند؟▪ مدیری توانمند كه مورد قبول بنیانگذاران باشد و بتواند به سازمان انسجام بخشد.● مدیر چگونه می تواند به چنین سازمانی، سامان دهد؟▪ «با به كارگیری موثر و كارای منابع انسانی و مادی سازمان در جهت نیل به اهدافش» كه لازمه آن تداوم فعالیت ها است، یعنی «فرآیندی كه عناصر گروه را هماهنگ و تركیب می كند یا به گونه ای آن ها را به كار می گیرد كه اهداف سازمانی حاصل گردد.»بدین ترتیب زمینه برای استفاده از بهترین خدمات هر فرد به منظور رسیدن به اهداف گروهی فراهم می آید. میزان كارایی مدیر به نوبه خود «سازگاری فعالیت های داخلی سازمان را با كاركرد سازمان، تكنولوژی، نیازهای اعضای سازمان و محیط منظور وظایفی است كه تحت عنوان اصول مدیریت (برنامه ریزی، هدایت و سرپرستی و كنترل) برای مدیر قائل شده اند و بدیهی است، بنا به ماهیت خرده سیستم بودن هر سازمان در قیاس با كل جامعه، شكل اجرایی مذكور متأثر از نظام ارزشی هر سازمان است.● مدیریت علمینهضتی كه در تاریخ تحول اندیشه های مدیریت به مدیریت علمی Scientific Management معروف است در اوایل قرن بیستم پدید آمد. در واقع از سال ۱۸۳۲ یعنی زمانی كه چالزببج، نویسنده انگلیسی كتاب خود را تحت عنوان صرفه جویی صاحبان صنایع به رشته تحریر درآورد، آغاز گردید. در حدود ۵۰ سال بعد یكی از صاحبان صنایع امریكا به نام هنری تون فنون و روش های جدید را در اداره امور موسسه صنعتی خود به كاربرد كه مورد توجه مهندسان و مدیران هم عصر وی واقع گردید.از این رو می توان گفت بنیانگذاران این نهضت كارگزاران یا دانشمندان یا مهندسانی بودند كه در موسسات صنعتی و دولتی كار می كردند و مهمترین مساله مورد توجه آنان در مدیریت كارایی بود. یعنی بالا بردن سطح تولید و بیشینه سازی بازده، از این رو كوشش آنان بر این بود كه اصول مدیریت را با به كارگیری روش های مهندسی در طراحی شغل علمی تر سازند.مسایل دیگر سطح كار و تولید را با توسل به روش های منظم علمی حل كنند و در این جهت مطالعات اولیه روانشناسان صنعتی كه «رویه های آزمایشی انتخاب پرسنل را به كار می بردند به آن ها كمك كرد» در نتیجه در زمینه های طراحی ماشین آلات، روش های انجام كار، گردش كار، نظایر آن دانش و فنون مدیریت را توسعه دادند.بنیانگذار این نهضت، فردریك تیلور (كه به عنوان پدر مدیریت علمی شناخته شده است) ابتدا كارگر ساده كارخانه بود كه ضمن كار از راه تجربه، مهندسی آموخت و به سرعت ترقی كرد و به سر مهندسی كارخانه رسید. او مجموعه عقاید خود درباره مدیریت را در كتاب اصول مدیریت علمی (۱۹۱۱) منتشر كرد.ویژگی بارز: مدیریت علمی، تاكید بر مدیریت در سطح عملیاتی، مطالعه علمی عملیات به منظور تشخیص عوامل موثر بر آن و كشف موثرترین روش انجام كار است. ویژگی اول: كشف تجربی مهمترین طریقه انجام دادن هر عمل و اجزا متشكله آن تعیین مدت زمان لازم برای انجام عمل، تشخیص بهترین ابزار و ادوات لازم برای انجام عمل و چگونگی به كار بردن آن ها در مرحله معینی از پیشرفت فنون و بالاخره تعیین بهترین طریق جریان كار و توالی عملیات.ویژگی دوم: تقسیم كار بین مدیران و كاركنان به نحوی كه مسوولیت كشف بهترین طرق انجام دادن عملیات و طرح ریزی آن ها، تهیه ابزار و ادوات لازم، قرار دادن مواد و وسایل مورد نیاز در دسترس كاركنان به مقدار مطلوب و در زمان و مكان مناسب و صدور دستورات و ایجاد تسهیلات مورد لزوم دیگر به عهده مدیران می باشد.منظور تیلور از علم و روش علمی، مشاهده و ارزشیابی منظم است. او معتقد بود كه به مدد اصول علمی می توان: فعالیت های تولیدی را تحت نظم درآورد و كارآیی را افزایش داد. او اصول مهندسی انسانی (كه شامل مطالعه زمان، حركت، روش و سایر فنون و ابزار مدیریت علمی است) را مورد استفاده قرار داد و با حذف كلیه عوامل اضافی و نامربوط كار، وظیفه اصلی و حداكثر تخصصی در آن را مورد تاكید قرار داد.بدین ترتیب ازدیاد تولید در اثر فعالیت بیشتر كاركنان صورت نمی گیرد، بلكه به علت تجزیه و تحلیل كار، ساده كردن كار و حذف عملیات زاید و بررسی حركات و زمان مصروفه در انجام كار عملی می گردد.● خلاصه هدف اصلی تیلور:بالا بودن سطح تولید و ازدیاد كارآیی، اهمیت كشف (از طریق به كار بردن روش های علمی) قواعد و اصولی كه منتهی به صرفه جویی در مصرف نیروهای انسانی و مادی در عمل تولید می گردد، همكاری مشترك مدیران و كاركنان به منظور تحقق بخشیدن با اصول مذكور و لزوم صبر و حوصله در توسعه و تكمیل مدیریت دستگاه است.مدیریت علمی در واقع فلسفه معینی است كه از اصولی به وجود آمده است.اصول عمده مدیریت علمیكه تیلور برای حل مشكلات مدیریت در سطح عملیاتی پیشنهاد كرد، عبارتند از: ۱- گسترش علم آگاهی از كار و ایجاد علم واحدی برای انجام هر عمل به جای روش غیرعلمی متداول جایگزینی اصول علمی به جای معلومات سرانگشتی.۲- انتخاب كاركنان بر مبنای علمی در نحوه گزینش، آموزش، كارآموزی و رشد كاركنان و افزایش مداوم مهارت آن ها.۳- هماهنگ كردن علم كار با كاركنانی كه بر مبنای علمی انتخاب شده و آموزش دیده اند.۴- تقسیم منطقی كار و مسوولیت آن میان كاركنان و مدیران كه در آن مسوولیت برنامه ریزی و سازماندهی كار بر عهده مدیران است.در مدیریت علمی تیلور مساله مهم دیگری كه به آن توجه داشت انگیزه های افراد، انسان در محیط كار است. به نظر او انگیزه كار در درجه اول ناشی از شوق به درآمد اقتصادی است. از این رو سیستمی برای پرداخت دستمزد پیشنهاد كرد، در آن مزد مستقیماً با كمیت تولید رابطه دارد. مبنای فلسفی این اندیشه بر این آموزه اقتصادی استوار است كه انسان «فقط با رفاه اقتصادی» انگیزش پیدا می كند و چون رسیدن به رفاه اقتصادی عموماً از طریق كار و تولید میسر است، لذا سیستم پاداش براساس كمیت بازده افراد را به حداكثر تلاش برای تولید بیشتر تشویق می كند. وی به زمان سنجی و پاداش براساس زمان مصروفه در انجام كار تكیه می كرد.

No comments:

Post a Comment